نوه خاله

ساخت وبلاگ

بــَراے ِ ڪـَسـانـے ڪـﮧ از مـَن مُتنـَفـِر انـد وقــتی نــدارَم
زیـرا مـَن گـِرفتـارِ دوســت داشــتـَن ڪسـے هستـَم
ڪـﮧ مـَرا دوســــت دارَد

نوه خاله...
ما را در سایت نوه خاله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fbarge-sabze-zendegi2 بازدید : 71 تاريخ : يکشنبه 12 تير 1401 ساعت: 17:54

سلام  خیلی وقته ننوشتم  کلی حرف داشتم اما حس نوشتن نبود  نمیدونم خوبی هست یابدی  هیچ رفت و امدی نبود فقط در حد سلام احوالپرسی   همسایه ی خوبی بود و اگه کاری میخواستم کمکم میکرد  امروز شماره خودش رو به نوه خاله...ادامه مطلب
ما را در سایت نوه خاله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fbarge-sabze-zendegi2 بازدید : 110 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 18:00

پارسال شهریور با شنیدن بیماریش خیلی ناراحت شدم 

همه امید داشتیم که خوب میشه 

جشن عروسیش رو میگیره

ولی همه چی دیشب تموم شد 

ای خدا خودت به مادرش صبر و طاقت بده 

روحت شاد همبازی بچگیم

 

 

نوه خاله...
ما را در سایت نوه خاله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fbarge-sabze-zendegi2 بازدید : 104 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 18:00

بهونه ی خوبی شد تا بنویسم  در حال حاضر از همه بیخبرم به گپ های آخر شب با دوستام عادت کرده بودم   از دوست های وبلاگی هیچ خبری ندارم و این خیلی بده الان که مینویسم هنوز برف میاد  از ساعت پنج شروع شد ام نوه خاله...ادامه مطلب
ما را در سایت نوه خاله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fbarge-sabze-zendegi2 بازدید : 115 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 18:00

الان انقدر هوا سرده مبل ها رو زدم کنار و بلوز شلوار پشمی پوشیدم با جوراب  تکیه دادم به رادیاتور پذیرایی دخملی کنارم نشسته و نقاشی میکشه منم یه دمنوش به لیمو گذاشتم بخورم شاید بدنم گرم بشه اولین سالی ه نوه خاله...ادامه مطلب
ما را در سایت نوه خاله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fbarge-sabze-zendegi2 بازدید : 114 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 18:00

*هوس کشک بادمجون کردم پریروز خوردم  دیگه نگم این دو روز چه ضعف و سردردی داشتم الان که مینویسم هنوز یه کم سرم درد میکنه فردا حامد میاد بعد از یک هفته میخوام برم بیرون  دقیقا جمعه که اومدم خونه هنوز در نوه خاله...ادامه مطلب
ما را در سایت نوه خاله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fbarge-sabze-zendegi2 بازدید : 97 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 18:00

خواب دیدم مامان بزرگم حالش خیلی بد بود همونطوری که داخل بیمارستان دیدمش نمیتونست حرف بزنه فقط با چشماش بهم التماس میکرد که کمکش کنم  تو خوابم به همین حالت بود یه حالت التماس که فقط عموم زنده بمونه  من نوه خاله...ادامه مطلب
ما را در سایت نوه خاله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fbarge-sabze-zendegi2 بازدید : 97 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 18:00

پریروز رفتیم مرغ خریدیم هر چی به حامد گفتم دوتا بخر سه تا خرید گفت تو که انقد وقت میزاری یه بار کار کن دیگه غذا خریدیم اومدیم خوردیم  بعد سه ساعت من مرغ ها رو شستم و همه جا رو ضدعفونی کردم اومدم دخملی نوه خاله...ادامه مطلب
ما را در سایت نوه خاله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fbarge-sabze-zendegi2 بازدید : 99 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 18:00

سلام به دوستای گلم  من هستم و میخونمتون اما حس کامنت و پست نداشتم  اولین فرصت واستون کامنت میزارم خیلی حرف داشتم و نیومدم بنویسم دوسال هست که شوهررو میگیرم به کار امسال اول یخچال و فریزر رو تمیز کرد نوه خاله...ادامه مطلب
ما را در سایت نوه خاله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fbarge-sabze-zendegi2 بازدید : 103 تاريخ : يکشنبه 25 فروردين 1398 ساعت: 2:11

امروز خیلی عالی بودبارون که حسابی اومد شوهر هم که بود با هم رفتیم بیرون و زیر بارون با هم راه رفتیم خیلی مزه داد بعدم رفتیم دو سه تا مبل فروشی قیمت بگیرم که اگه شد واسه عید مبل ها رو عوض کنم  اینا چقد نوه خاله...ادامه مطلب
ما را در سایت نوه خاله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fbarge-sabze-zendegi2 بازدید : 93 تاريخ : جمعه 19 بهمن 1397 ساعت: 1:50